اینو می‌نویسم فقط برای این که اشاره کنم r103 یک زر خالص بود. از صب پنجشنبه تا همین لحظه در فاکدآپ ترین حالت ممکن بودم بنده. دیروز عصر نمی‌خواستم کلاسم رو برم، چون از صبش کلا 2 ساعت درس خونده بودم خودم رو مجبور کردم و رفتم. زنگ اولش رو واقعا عذاب کشیدم تا تموم شد :)) زنگ تفریح رفتم از کلانا شیرکاکائو خریدم برا خودم، انقدی حالم رو جا اورد که بی‌خیال پیچوندن زنگ دوم بشم. حوصله هم نداشتم که بعدا جواب ا رو بدم که چرا بی‌خبر گذاشتم رفتم. کلاس که تموم شد سوار بی‌آر‌تی شدم و رفتم سمت مدرسه. یه کورسوی امیدی داشتم که حالم خوب شه اونجا به واسطه دیدن فارغ التحصیلا و فضای کارگاه هنری. و این که می‌دونستم دل‌آرا هم اونجاعه، خیلیم تنها و بی‌کس نیستم. میدون که پیاده شدم از اتوبوس، یَک بارونی می‌اومد، بیا و ببین! بارونیم رو پوشیده بودم و با لذت تمام راه رفتم زیر شر شرِ بارون. "شست برد" کاملا اینجا کاربرد داره :)) خلاصه رفتم مدرسه و یه کم آشنا دیدم، آتیش بازی و اینا کردن، از اینا که تیر می‌زنن تو اسمون منفجر می‌شه زدن*، - قیافه‌ خرذوقم رو باید می‌دیدید اون لحظه - بهتر شد اوضاع. امروز صب ولی بازم همون آش و همون کاسه.

فقط می‌تونم بگم کاش تو این 12 سال مدرسه رفتنمون یه کم مدیریت روح و روان یادمون می‌دادن. اصلا کاشکی گفته بودن که روحتون هم مثل جسمتون می‌تونه زخمی شه. مریض شه. خودش هم خوب نمی‌شه. باید به دادش برسید.

هفته پیش تو تدکس، دو تا تدتاک خودشون پخش کردن که باید بگم از 8 تا تاک زنده شون با گپ بهتر بودن اون دوتا :)) یکیش

این بود که راجع به همین سلامت روان عه. من معمولا چیزی رو توصیه نمی‌کنم :)) اینو ولی به امثال خودم واقعا توصیه می‌کنم که ببینن. اون یکی تدتاکی که قبلا تو وبلاگم گذاشتم هم از همین آدمه. حال می‌کنم باهات آقای Guy Winch :))

 

* چی می‌گن به اینا؟ :))


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها